یک روز جلوی درموسسه در نیویورک دخترخانم جوانی جلوی من را گرفت و اظهارداشت : می خواهد مسلمان شود.چندبارهمین دختر باعصبانیت وارد موسسه شدوگفت:اگرهمین الان شهادتین را برایم نخوانید،داخل شهرمی روم،دادمی زنم واعلام می کنم من مسلمان هستم تا همه متوجه شوندوبه این طریق اسلام می آورم،شورواشتیاق این دخترموجب شدتابه اوقول دهم تا در مراسم جشن میلاد امام حسین علیه السلام در موسسه؛ایشان بیایندومراسم تشرف به اسلام را برگزارکنیم. روزمیلادامام حسین علیه السلام مراسم جشن برگزار شد وشیعیان زیادی هم در جلسه شرکت کردند،به عنوان یک میان برنامه اعلام کردیم یک دخترفرانسوی مقیم نیویورک با اطلاع وآگاهی دین اسلام ومکتب تشیع را برگزیده ومراسم تشرف الان برگزارمی گردد. دراین میان شخصی از داخل جمعیت بلندشد وگفت : اصلااین دخترازاسلام چه می فهمدکه می خواهدمشرف بشود؟بنده هم سوالی مطرح کردم وگفتم هرکس جواب را می داندپیرامون آن توضیح دهد.هیچ کس جوابی نداد!سوال را ازاین دخترپرسیدم مطالبی پیرامون آن به جمع ارائه داد.سپس درجلوجایگاه قرارگرفت،پس ازاقراربه شهادتین وارائه عقایدبه او،اذان در گوش راست واقامه در گوش چپ او خوانده شد.رسما به اسلام ومکتب تشیع گرویدونام او را«رقیه»نهادیم. چندروز گذشت تا این که همین دختررا با حجاب کامل اسلامی همراه با مرد وزنی که به نظر پدرومادرش بودنددرخیابان جلوی موسسه بامابرخوردنمودند. آن مردوزن با زبان فرانسوی شروع به سروصداکردندکه چرادخترمارا مسلمان نموده اید؟به اوبگوییدحجابش رابردارد…!سروصداباعث شدعده ای دورماجمع شوند.درهمان وضعیت احساس کردم این دخترتازه مسلمان شده الان درشرایط سختی است وخیال کردم داردخجالت می کشد.به موسسه رفتم وزنگ زدم ایران دفترآیت الله مظاهری وپرسیدم:آیادرچنین شرایطی اگراصل دین شخص درخطرباشدشما اجازه می دهیدروسری را بردارد؟ایشان فرمودند:اشکال ندارد. به سر عت برگشتم وبه این دخترگفتم:بایکی از مراجع صحبت کردم ودر مورد شما فرمودند:اگردین شما در خطراست،اشکال نداردوشما می توانیدروسری را بردارید. دخترتازه مسلمان درجواب به من گفت: این حکم از احکام ثابت واولیه است یا از احکام ثانویه وبنابرضرورت است؟گفتم:ازاحکام ثانویه می باشد. به سرعت پرسید:اگرروسری خودرا برندارم وبه خاطرحفظ حجاب کشته شوم آیامن شهیدمحسوب می شوم؟ گفتم:بله پرسید:آیااگرحضرت زهراسلام الله علیهاجای من می بودروسری اش را برمی داشت؟ گفتم:خیر گفت:ولله روسری خودرا برنمی دارم هرچنددرراه حفظ حجابم جانم را ازدست بدهم. «خاطره ای با تلخیص از حجت الاسلام دکتر مرتضی آقاتهرانی که در دوران اقامت آمریکا،امامت جمعه شهرنیویورک ومسئولیت موسسه اسلامی آن شهررابه عهده داشت.»

موضوعات: رایانه-اشتراک گذاری, سبک زندگی  لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: عابدی [عضو] 
5 stars

با سلام و سپاس از وبلاگ خوبتون
منتظر نگاه مهربان شما دوست عزیز در وبلاگمون هستیم
http://ivan.kowsarblog.ir/?p=337027&more=1&c=1&tb=1&pb=1

1395/12/01 @ 10:45
نظر از: مدرسه حضرت آمنه قم [عضو] 

سلام دوست عزیز و بزرگوار
وبلاگ خوب و زیبایی داشتید.
لطفا از وبلاگ ما دیدن کنید و ما را از نظرات خوب تان بهره مند سازید
با تشکر فراوان

1395/11/27 @ 22:51


فرم در حال بارگذاری ...